مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:19942 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:6

پرداختن به طريقت مهم است يا شريعت، چرا؟

قبل از پاسخ اشارهاي به برخي از برداشتهاي از دو واژه طريقت و شريعت ميكنيم: شريعت از نظر برخي از انديشمندان وسيله كمال مالك است. وقتي سالك به مرتبه كمال واقعي رسيد، تكاليف شرعي از او ساقط است، مگر كسي كه مبعوث به رسالت و مامور به تربيت مردم باشد كه از جهت ارشاد، تعليم، تربيت و تكميل ديگران بايد باز آداب و قوانين شرع را رعايت كند.

سالك تا زماني كه به كمال واقعي نرسيده است، بايد كاملاً مقيد به احكام اسلام و آداب شرعي باشد، اما هنگامي كه به كمال رسيد، آزاد است.

گروه ديگر بر اين باورند كه شريعت احكام ظاهري و اعمال راجع به بدن است و طريقت آداب باطني و راجع به دل است. شريعت آراستن ظاهر به طاعت و عبادت است و طريقت پاكيزه كردن باطن به فضايل اخلاقي و دوري از رذايل اخلاقي ميباشد. در واقع شريعت اعمال ظاهري و طريقت اعمال باطني محسوب ميشود.

گروه سوم گفتهاند: شريعت همچون شمعي است كه راه را نشان ميدهد و آن عبارت از احكام و دستورهايي است كه رعايت آنها انسان را به طرف كمال ميكشاند. فائده شريعت فقط راهنمايي به كمال طريقت است، به طور مثال شريعت علم طب است كه دواي هر دردي در آن ذكر شده و طريقت به منزله به كار برد ان دارد و دستورهاي پزشكي است.

اگر منظور از طريقت اسرار باطني احكام و معارف ديني باشد، هيچ اشكالي در آن نيست و اين معنا نه تنها مغاير بإ؛ ّّ شريعت نيست، بلكه مكمل آن و مرتبهاي بالاتر از شريعت است، ولي اگر منظور از طريقت و پرداختن به آن، اين باشد كه عارف به مقامي برسد كه نيازي به احكام ظاهري شريعت ندارد و در واقع عارف وقتي به مغز و لبّ دين رسيد، نيازي به پوسته دين ندارد، اين سخن قابل مناقشه است، زيرا پوسته حافظ مغز است و اگر پوسته را رها كنيم، به مغز آسيب خواهد رسيد، بنابر اين به بهانه رسيدن به طريقت نميتوان شريعت و احكام ظاهري را رها كرد.

بايد در همان شريعت و احكام شرعي به باطن احكامي مانند نماز و روزه و حج و... دست يافت. در اين معنا تغايري بين طريقت و شريعت نيست تا بگوييم پرداختن به كدام بهتر است.

: پاورقي

. توحيد صدوق، ج1، ص 277 1 -

. خصال، ج 2، ص 359، 45 2 2 -



مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.